مطالعه تطبیقی ویژگی های فن طرح و نقش ظروف سفالی نیشابور و سمرقند در سده سوم تا ششم هجری قمری

نوع مقاله : تاریخ هنر خراسان بزرگ

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای، گروه پژوهش هنر،دانشکده هنر، دانشگاه شاهد، تهران، ایران

2 استادیار، گروه پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه شاهد، تهران، ایران

چکیده

با شروع اسلام و منع استفاده از ظروف فلزی طلا و نقره، تولید آثار سفالین در سراسر سرزمین‌های اسلامی با استقبال بی‌نظیری مواجه شد و در نواحی شرقی اسلام به‌ویژه در منطقۀ جغرافیایی خراسان بزرگ (سمرقند و نیشابور) این تحولات و دگرگونی‌ها درزمینۀ تولیدات سفالین، همزمان با آغاز نهضت‌های ایرانی و تأسیس سلسله‌های طاهریان و سامانیان به اوج خود رسید. از مهم‌ترین دستاوردهای دوران سامانی در فن سفالگری، ابداع لعاب گلی با الگوهای تزیینی متنوع بود و هنرمندان در عین تأثیرپذیری از نقوش ساسانی، از شیوه‌های فنی سفالینه‌های عباسی و وارداتی چینی تأثیراتی پذیرفتند. ویژگی‌های سفالگری نیشابور و سمرقند و روابط متقابل سفالگری سمرقند و نیشابور در سده‌های سوم تا ششم هجری قمری از پرسش‌های اصلی این پژوهش می‌باشند. روش پژوهش حاضر، تاریخی و توصیفی-تحلیلی بوده و اهدافی همچون، شناسایی و مقایسه ویژگی سفالینه‌های مناطق مذکور و تأثیرپذیری سفالگری این دو ناحیه از یکدیگر، بر اساس وجود زمینه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را دنبال می‌کند. این پژوهش به بررسی نقوش و لعاب گلابه­ای و پاشیده نواحی نیشابور و سمرقند با رویکرد تطبیقی می‌پردازد. وجود شباهت زیاد ظروف کتیبه‌دار کوفی و تفاوت در رنگ لعاب‌ها و کاربرد عبارات مرسوم در هر یک از این دو منطقه از یافته ­های این تحقیق است. بااین‌حال، وجود ویژگی‌های متمایز در نقوش سفال‌های سمرقند همچون نقش ماه و اژدها، نقوش واقع‌گرایانه انسانی و حیوانی باوجود تأثیرپذیری فنی از نیشابور، خصلتی بومی به آثار سمرقند می‌دهند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Comparative study of technological features, design and role of Neishabour and Samarkand pottery in the third to sixth centuries AH

نویسندگان [English]

  • Azar Moukhah 1
  • Mohsen Marasy 2
  • Mohamamd ail Rajabi 2
  • Reza Hosseini 2
1 PhD Student, Department of Art Research, Faculty of Arts, Shahed University, Tehran, Iran
2 Art Research,Faculty of Art, Shahed University,Tehran, Iran.
چکیده [English]

The beginning of Islam banned the use of metal utensils, although the production of pottery was widely welcomed throughout the Islamic land. In the eastern lands of Islam, especially in the geographical region of Greater Khorasan (Samarkand and Neishabour), this transformation reached its peak at the same time with the beginning of the Iranian movements and the establishment of the Taherian and Samanid dynasties. One of the most important achievements of the Samanid period in the art of pottery is the invention of clay glaze with various decorative patterns, and artists, while being influenced by Sassanid motifs, were also influenced by the technical methods of Abbasid pottery and imported Chinese pottery. This study includes the study of glazed works in Neishabour and Samarkand regions. The research method is historical and descriptive-analytical and with a comparative approach has studied the patterns and glazes of pottery in these two regions. Objectives such as identifying and comparing the characteristics of pottery in Samarkand and Neishabour and the effectiveness of pottery in these cities based on political background, pursues cultural and economic. The results show that there are many similarities in the Kufic inscriptions of the two regions, but the color of the glazes and the use of common expressions in each region make the difference between these works. Researchers such as Wilkinson, based on the similarities between the works, consider the method of Neishabour pottery to be influenced by Samarkand; while historical evidence shows the opposite of this theory. Also, the existence of distinctive features in the works of Samarkand region, such as the use of the role of the moon and the dragon, despite being influenced by Neishabour, give a native character to the pottery works of Samarkand.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Pottery
  • Neishabour
  • Samarkand
  • Samanid
  1. اتینگهاوزن، ریچارد، احسان یارشاطر. (1379). اوج‌های درخشان هنر ایران. ترجمه هرمز عبداللهی، رویین پاکباز. تهران: آگه.
  2. اتینگهاوزن، ریچارد، و همکاران. (1376). هنر سامانی و غزنوی. ترجمه یعقوب آژند. تهران: مولی.
  3. اتینگهاوزن، ریچارد، و الگ گرابار. (1383). هنر و معماری اسلامی 1250-650. ترجمه یعقوب آژند. تهران: سمت.
  4. افشار، ایرج. (1368). قندیه و سمریه: دو رساله در تاریخ مزارات و جغرافیای سمرقند. تهران: سخن.
  5. بهنام، عیسی. (1335). «ظروف گلی لعاب‌دار نیشابور». نقش و نگار. (شماره 2) 19-15.
  6. پناهی؛ غلامرضا. (1393). «بررسی تأثیرات نظام‌های تصوف و فتوت بر شکل‌گیری کتیبه‌های سفال نیشابور عصر سامانی». پایان‌نامه کارشناسی ارشد. اصفهان: دانشگاه هنر.
  7. پوگاخپگو، گالینا؛ و اکبر خاکیموف. (1372). هنر در آسیای مرکزی. ترجمه ناهید کریم‌زندی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
  8. تمدن، ملیحه؛ و حسین سرپولکی. (1385). «سفال گلابه‌ای». گلستان هنر. (شماره 3)، 70-54.
  9. حاکم نیشابوری، ابوعبدالله. (1339). تاریخ نیشابور. ترجمه خلیفه نیشابوری. به‌کوشش بهمن کریمی. تهران: کتابخانه ابن‌سینا.
  10. حسین‌زاده شانه‌چی، غلامحسین. (1393). تاریخ اسلام در آسیای میانه و قفقاز. قم: المصطفی.
  11. رفیعی، لیلا. (1378). سفال ایران از دوران پیش‌ازتاریخ تا عصر حاضر. تهران: یساولی.
  12. روحی، علیرضا. (1392). «مذهب در خراسان سده پنجم و ششم هجری». پژوهشنامه خراسان بزرگ. (شماره 12)، 35-21.
  13. قایینی، فرزانه. (1383). موزه آبگینه و سفالینه‌های ایران. تهران: میراث فرهنگی .
  14. قوچانی، عبدالله. (1364). کتیبه‌های سفال نیشابور. تهران: موزه رضا عباسی.
  15. کام بخش‌فرد، سیف‌الله. (1379). سفال و سفال‌گری در ایران. تهران: ققنوس.
  16. کمندلو، حسین؛ و محمدعلی رجبی. (1394). «بررسی کتیبه و درخت سخنگو در هنر فلزکاری خراسان (سده‌های 6 و 7ق)». پژوهشنامه خراسان بزرگ. (شماره 20)، 96-75.
  17. کوپر، جی‌سی. (1392). فرهنگ نمادهای آیینی. ترجمه رقیه بهزادی. تهران: علمی.
  18. کیان‌اصل، مریم. (1387). سفال ایران. تهران: دایره.
  19. کیانی، محمد یوسف. (1357). بررسی سفال ایرانی، تهران: نخست‌وزیری.
  20. گروبه، ارنست ج. (1384). هنر اسلامی. گردآوری خلیلی. ترجمه فرناز حائری. تهران: کارنگ.
  21. لباف‌خانیکی، رجبعلی. (1387). «سفال: نمادی از فرهنگ مشترک ایران و آسیای میانه». باستان‌شناسی و تاریخ. (شماره 44)، 41-29.
  22. محسنی، زهرا؛ و همکاران. (1397). «تحلیل نقوش انسانی مرتبط با اسطوره‌های ایرانی بر روی آثار فلزی ساسانی». پژوهشنامه تاریخ. (شماره 52)، 152-137.
  23. ویلکینسون، چارلز (1380). فرهنگ و تمدن اسلامی نیشابور از اسلام تا حمله مغول. ترجمه احمدیان شالچی.  مشکوه. (شماره 71)، 57-43.
  24. هیلن‌براند، رابرت. (1385). هنر و معماری اسلامی. ترجمه اردشیر اشراقی. تهران: روزنه.
  25. Erdman, Kurt. (1946). » Afrasiab Ceramic Wares«.  Bulletin of the Iranian institute. vol, vi, nos, 1-4, vol.vii, no: 1. P102 -110.
  26. Erlich, Gil. (2015). » Samanid Epigraphic Slipware«. Course: objects of Islamic Art, Scope: Seminary. Submitted by: Gil Erlich. Department of Art History, the David and Yolanda Katz Faculty of the Arts, Tel Aviv University, P 2-29.
  27. Henshaw, Christina. (2010). » Early Islamic Ceramics and Glazes of Akhsiket, Uzbekistan« . Doctoral thesis. London; University College London(United Kingdom)
  28. Ilyasov, Jangar & Imamberdiev, Ravshan. (2013). »Mythological Images on the Glazed Pottery From Shash.«  The Art of history, san, at art. 4, P 13-15.
  29. Ilyasov Jangar. (2011). »Glazed ceramics of the X- XI cc.Chaganian.« The Art of history, san,at art. 3, P4-7.
  30. Ilyasove Saida. (2013). »Glaze Bowl of the 11th-12th centuries from ferghaneh«. Journal of the academy of arts of uzbekistan. 3, P 9-11.
  31. Ilyasov, Jangar. (2014).» On a New Group of Glazed Pottery of the 10th and 11th Century.« Journal of The david collection and authors. Copenhagen; volume4,P50 – 83.
  32. Jenkins, Marilyn. (1983).» Islamic pottery a brief history«. the metropolitan musume of art Bulletin.Spring, p1-53.
  33. Wilkinson, Charles. (1961). »The glazed pottery of Nishapur and Samarkand.« Metropolitan museum of art bulletin. P102-115.
  34. Wilkinson, Charles) .1986(. Nishapur: Pottery of Islamic Period. New York: The Metropolitan Museum of Art.
  35. Дж. Я, Ильясов. (2014). »Чудеса мира на городище Канка,МАТЕРИАЛЫ ПО ХУДОЖЕСТВЕННОЙ И ДУХОВНОЙ КУЛЬТУРЕ УЗБЕКИСТАНА.« Ташкент. Издательство журнала »SAN’AT». P 49-68.
  36. Ильясова, С. Р, Дж Ильясо.(2016). глазурованная керамика Ташкентского оазиса IX-XII веко. Moscow: Fond Mardzhani.