اطلاعات ما از شهر طوس و پیشینۀ تاریخی آن در حال حاضر بیشتر منحصر به دوران اسلامی به ویژه قرن چهارم ه. ق به بعد است. با همۀ پشتوانههای اساطیری و غنای ذهنی تاریخ و مردم ایران زمین دربارۀ طوس، از این شهر در قبل از اسلام کمتر نشانی میتوان یافت و بیشترین فعالیتهای علمی صورت گرفته در دهههای اخیر متمرکز بر شناخت دوران اسلامی شهر بودهاست. باستان شناسی که باید بیشترین یاری را در این زمینه ارائه دهد تا کنون موفق به یافتههای روشنگری نشدهاست چنان که اندک تحقیقات محققان معاصر در زمینۀ زبان شناختی، کتیبه نگاری و کاوشهای معدود باستان شناختی اطلاعات کم و ناقصی را وضعیت طوس در دوران تاریخی و به ویژه ساسانیان فراهم کردهاست همین اطلاعات کم وناقص از دوران تاریخی طوس موجب شدهاست که در بسیاری موارد اسطورهها و حدثیات در تاریخ این شهر جای واقعیات را بگیرد. موقعیت دقیق جغرافیایی شهر طوس دورۀ ساسانی و صدر اسلام در حال حاضر چندان بر ما مشخص نیست اما منابع تاریخی از حضور پر رنگ کنارنگیان یا همان حاکمان شهر طوس در اواخر دورۀ ساسانی خبر میدهند. در این مقاله به بررسی وجه تسمیه نام و پیشینه تاریخی کنارنگیان و نحوه تعامل آنان با آخرین پادشاه ساسانی و مواضع ایشان در قبال فتوحات مسلمانان خواهیم پرداخت. در این پژوهش بر استفاده از منابع و متون موثق دورۀ ساسانی و صدر اسلام و فعالیتهای علمی پژوهشگران معاصر و تجزیه و تحلیل علمی این مطالب و دادهها تاکید شدهاست. نتایج این پژوهش به روشنی نشان میدهد کنارنگیان دارای مرتبهای فراتر ازمنصب مرزبان بودهاند و این مقام را به صورت موروثی از نسلی به نسلی منتقل کردهاند. سابقه این منصب از دوره اشکانی تا قرن پنجم ه. ق قابل بررسی و بویژه نقش آنان در انتقال قدرت از دوره ساسانی به اسلامی در خور تامل است.