2024-03-29T04:07:55Z
https://jgk.imamreza.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=18925
پژوهشنامه خراسان بزرگ
jgk
2251-6131
2251-6131
1397
9
33
نقد و بررسی روایات غارتگری و وحشیگری مغولان در خراسان و ماوراءالنهر
محمد
بختیاری
عدهای از مورخان و محققان با ارائه آمارهایی درباره میزان قتل و غارت مغولان، آنها را قومی وحشی، سفاک، خونخوار، درندهخو، غارتگر و به دور از همه اخلاقیات بشری معرفی کردهاند که هیچ هدفی جز کشتار مردم نداشتهاند. اینکه انتساب چنین صفاتی به مغولان تا چه اندازه میتواند با واقعیتهای تاریخی و اعمال و رفتار آنها مطابقت داشته باشد و آیا مغولان تنها مقصر حمله به ایران و ویرانی آن بودهاند یا خیر، موضوعی است که در پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به آن پرداخته میشود. بررسی اوضاع خراسان و ماوراءالنهر در آستانه تهاجم مغولان و اعمال و رفتار آنها در زمانِ حمله و حکومت در ایران نشان میدهد که نه اوضاع خراسان و ماوراءالنهر قبل از ایلغار مغولان چنان آرام و به دور از جنگ و خونریزی بود، نه مغولان چنان وحشی و خونخوار و تنها مقصر و مسبب آن کشتار و ویرانی بودند و نه ایران به قول برخی از مورخان، در اثر حمله مغولان چنان ویران شد که تا هزار سال بعد روی آبادی به خود نبیند. در واقع، اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در آستانه حمله مغولان، به خاطر جنگ و درگیری میان مدعیان قدرت، آشفته بود و مغولان به سرزمینی حمله کردند که قتل و غارت در آن از قبل شروع شده بود و آنها با حملات خود بر شدت و گستردگی کشتارها و ویرانیها افزودند.
مغولان
خراسان
ماوراءالنهر
غارتگری
وحشیگری
2019
01
21
14
1
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137927_d340453cd4656a463aea8f5533fb2539.pdf
پژوهشنامه خراسان بزرگ
jgk
2251-6131
2251-6131
1397
9
33
هجوم مغول و گسست تاریخی خوارزم از ایران
مریم
خسرو آبادی
پیش از حمله مغول، مورخان و جغرافیدانان مسلمان، ماوراءالنهر را بخشی از مملکت ایران و در پیوندهای تاریخی، سیاسی و جغرافیایی با خراسان بزرگ میدانستند و به همگرایی و ارتباط عمیق تاریخی این منطقه با خراسان تاریخی نظر داشتند. کوچروانی مانند کوشانیان، هیاطله و بخصوص کوچروهایی که پس از اسلام بر این نواحی فرمان راندند مانند قراخانیان، سلجوقیان، قراختاییان و خوارزمشاهیان، هرگز روابط تاریخی بین این مناطق و فضای داخلی ایران را قطع نکرده و حتی گاه در مقاطعی دولتهای مقتدری تشکیل دادند که از مرزهای سیحون تا بغداد امتداد داشت. نگاه آنان همواره به سمت غرب بود و همین نگاه پیوستگی دائمی از منظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد میکرد. به نظر میرسد ماوراءالنهر و بخصوص خوارزم پس از هجوم مغول، ارتباط تاریخی خود با ایران را از دست داده است. در واقع حاکمان غیر ایرانی پیش از هجوم مغول که میتوان آنان را خویشاوندان فرهنگی مغولان دانست، باوجود ساختارِ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی شبه مغولی، سبب این گسست تاریخی نشدند. این گسست، حاصل هجوم مغول بود. حمله مغولان و بهتبع آن، نحوه تقسیم متصرفات چنگیزی، پیامدهای تاریخی عمیقی برجای گذاشت. سنگ بنای این نتایج با مشخص شدن موقعیتهای جغرافیایی آغاز شد. این تقسیمبندی از آن رو اهمیت داشت که مرز موضوع هویتی بود. در این میان خوارزم که از لحاظ جغرافیایی از ایران و ماوراء النهر جدا شده بود، از نظر هویت مسیری متفاوت را طی میکرد. هویتی که در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تغییر یافت. در این پژوهش با روش تحلیل تاریخی، تلاش شده است تا ضمن توضیح جنبههایی از همگرایی تاریخی خوارزم، ایران و ماوراءالنهر، تبعات هجوم مغول مورد واکاوی قرار گیرد
خراسان بزرگ
خوارزم
خیوه
جغتاییان
مغول
2019
01
21
28
15
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137928_57841d84356af3c41a015933a6a7cad4.pdf
پژوهشنامه خراسان بزرگ
jgk
2251-6131
2251-6131
1397
9
33
بازشناسی اهمیت و جایگاه رستاق باخَرز در جغرافیای سیاسی-اداری خراسان در دوران اسلامی
جواد
خدادوست
سید رسول
موسوی حاجی
حسن
هاشمی زرج آباد
میثم
لباف خانیکی
باخرز، نام یکی از رستاقهای کهن خراسان است که در متون تاریخی دوران اسلامی همواره به آن اشاره شده است. رستاق باخرز از شمال به رستاق جام، از غرب به رستاق زاوه، از جنوب به رستاق زوزن و از شرق به ولایت پوشنگ منتهی میشده و کُرسی آن شهر تاریخی مالین بوده است که امروزه ویرانههای عظیم آن در حاشیه جنوبی شهر کنونی باخرز خودنمایی میکند. مروری بر منابع تاریخی و نیز موقعیت قرارگیری این رستاق، روشن میسازد که باخرز دارای گذشته باشکوهی بوده است و بر این اساس پژوهش پیش رو تلاش کرده است تا با تکیه بر متون تاریخی به ارائه تصویری جامع پیرامون این رستاق پرداخته و به بازشناسی و تحلیل جایگاه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن در پهنه جغرافیای سیاسی- اداری خراسان بپردازد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که رستاق باخرز در دوران اسلامی بهدلیل قرارگیری بر سر راه هرات- نیشابور و نیز مرو- هرات و همچنین بهدلیل برخورداری از شرایط اقلیمی مناسب و تولیدات کشاورزی متنوع، از اهمیت فراوانی برخوردار بوده و مراتب رشد و ترقی را در این دوران طی نموده است. این روند در خلال قرون متأخر اسلامی و در پی تهاجمات خانمانسوز ازبکان، دگرگون شده و با جدایی هرات از ایران و ترسیم مرزهای سیاسی نوین، باخرز نیز نقش اساسی خود را در تحولات تاریخی از دست داده و به شهرستانی کوچک در حاشیه مرز کنونی افغانستان و ایران تبدیل شده است.
باخرز
گواخرز
مالین
ربع نیشابور
ربع هرات
خراسان
2019
01
21
44
29
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137929_d6be9e4698cc88eab3466a1a798893e2.pdf
پژوهشنامه خراسان بزرگ
jgk
2251-6131
2251-6131
1397
9
33
نقش مؤسسات خیریه داخلی و خارجی در رفع بحرانِ قحطی مشهد در دورۀٔ جنگ اول جهانی
علی
نجفزاده
جلیل
قصابی گزکوه
جنگ اول جهانی (1336-1332ق/1918-1914م) گرچه در اروپا آغاز شد، اما دامنۀ آن بهتدریج به دیگر نقاط جهان، ازجمله ایران رسید. بااینکه دولت ایران اعلام بیطرفی کرد، اما دولتهای درگیر در جنگ موضع ایران را نادیده گرفتند و بخشهای زیادی ازجمله مشهد به اشغال نظامی نیروهای متجاوز درآمد. حضور اشغالگران علاوه بر آسیب به امنیت و اقتصاد ایران، سبب بروز قحطی و شیوع انواع بیماریها در مشهد شد که مرگ افراد بیشماری را به دنبال داشت. مشهد ابتدا به اشغال روسها درآمد، ولی پس از انقلاب بلشویکی، نیروهای روسی از مشهد خارج و انگلیسیها جایگزین آنان شدند. در این دوره، قحطی شدیدی در مشهد به وجود آمد و وضعیت زندگی مردم بحرانی شد. در این بحبوحه، مؤسسات خیریه داخلی و خارجی بهمنظور کنترل مشکلات و کاهش فشار اقتصادی و معیشتی به اقداماتی پرداختند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که مؤسسات خیریه داخلی و خارجی در ایام قحطی در مشهد چه نقشی در رفع بحران قحطی طی سالهای جنگ اول جهانی داشتهاند؟ یافتههای پژوهش با استفاده از روشِ تحقیقِ تاریخی (از نوع توصیف و تحلیل) و با تکیهبر منابع اسنادی و مطبوعات نشان میدهد مؤسسات خیریه داخلی ازجمله دارالعجزه و دارالمساکین همگام با مؤسسات خیریه خارجی مانند هیئت هوسکاران قفقازی، میسیونهای آمریکایی و کنسولگری انگلیس با ایجاد سرپناه، جمعآوری اعانه و اطعامِ جمعیت کثیری از فقرا و مستمندانِ مشهد در فرایند کاهش، کنترل و تا حدی رفع بحرانِ قحطیِ مشهد در سالهای جنگ جهانی اول، نقش مهم و بسزای داشتند.
ایران
دوره قاجار
جنگ اول جهانی
مشهد
قحطی
مؤسسات خیریه
2019
01
21
62
45
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137930_7c80ba3bfcb723205b934fa7e71d2b31.pdf
پژوهشنامه خراسان بزرگ
jgk
2251-6131
2251-6131
1397
9
33
پیامدهای سیاسی جدایی هرات بر منطقه خراسـان در عصر قاجـار
رحیم
جوان لاجی
عباس
سرافرازی
هادی
وکیلی
ازجمله موضوعات حائز اهمیت در تاریخ معاصر ایران، تأثیر جدایی هرات بهواسطه قرارداد صلح پاریس (1273ق/ 1857م) بر اوضاع سیاسی منطقه خراسان طی چند دهه بعد از آن محسوب میگردد. بر این اساس پژوهش حاضر تلاش دارد تا با استفاده از روش پژوهشهای تاریخی و بر اساس اسناد و مدارک و شواهد تاریخی، به این پرسش پاسخ دهد که جدایی هرات از نگاه سیاسی چه اثراتی بر منطقه خراسان داشته است؟ یافتههای پژوهش باوجود کمبود منابع در این زمینه و مبتنی بر نگاه جزئینگر و با رویکردی توصیفی-تحلیلی، حاکی از آن است که مهمترین تأثیر، تاخت و تاز ترکمنها به خراسان و ایجاد ناامنی در آن منطقه بود که در پی آن قسمتهای مختلف خراسان مبدل به عرصه غارت ترکمانان شد و امنیت و آرامش آن سلب گردید. همچنین نقش جدایی هرات بر مرزبندی جنوب خراسان و تأثیر انعقاد معاهده صلح پاریس بر انعقاد معاهده آخال بهعنوان دیگر پیامدهای سیاسی جدایی هرات بر منطقه خراسان محسوب میگردد که در این پژوهش مورد واکاوی قرار گرفته است.
خراسان
هرات
دوره قاجار
صلح پاریس
مرزبندی
2019
01
21
80
63
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137931_ae50a0f5f3ac741d0e97136db9e3d450.pdf
پژوهشنامه خراسان بزرگ
jgk
2251-6131
2251-6131
1397
9
33
بررسی تصویرشناسانه مشهد در سفرنامۀ از خراسان تا بختیاری اثر هانریرنه دالمانی
محمدرضا
فارسیان
فاطمه
قاسمی آریان
ادبیات تطبیقی، دانشی است که به مطالعۀ تاریخ روابط ادبی بینالملل میپردازد و قادر است دو کشور را بهواسطۀ نوعی روانکاوی ملی به یکدیگر نزدیک کند. در این بین، سفرنامهها یکی از مهمترین منابع جامعهشناسی و عناصر جهانگرایی ادبی هستند که با مطالعۀ تطبیقی و دقیق آنها میتوان به تصویری کلان از شرایط و اوضاع حاکم بر آنزمانِ جامعۀ «خود» و «دیگری» دستیافت. از میان سیاحان غربی که از دیرباز، ایران را مقصد سیر و سیاحت خویش قرار دادند، هانریرنه دالمانی جزو اندک سیاحان فرانسوی است که در قرن بیستم میلادی به خراسان عزیمت میکند و به بازنمایی تصاویری کلان از مشهد و ساکنانش در سفرنامهاش تحت عنوان از خراسان تا بختیاری میپردازد. این پژوهش با تکیهبر رهیافت «تصویرشناسی» صورت گرفته است که بهعنوان شاخهای از ادبیات تطبیقی، بهطور ویژه تصویر کشورها و شخصیتهای بیگانه در آثار یک نویسنده یا یک دوره و مکتب، در بستر آن مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرند و به روش توصیفی-تحلیلی، بر آن است تا به این پرسشها پاسخ دهد که هانریرنه دالمانی در روایت خود چه تصاویری از مشهد را برای خواننده بازنمایی کرده و ذهنیت سیاح چه تأثیری در نحوۀ انتقال آنها داشته است؟ نتایج نشان میدهند که روایات سیاح، تصویرسازِ موضوعاتی نظیر شرایط آبوهوا و شهرسازی، معماری اماکن، چاپارخانهها، حملونقل، صنعت، اقتصاد، امنیت، سیاست، باورها، فرهنگ، آداب و رسوم مردم است که با دیدگاهی مثبت، منفی و خنثی، این تقابل میان «خودِ اروپایی» و «دیگریِ شرقی» را هویدا میسازد.
ادبیات تطبیقی
سفرنامه
هانریرنه دالمانی
مشهد
تصویرشناسی
خود و دیگری
2019
01
21
95
81
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137932_d4b0e1b71aafd31b3ccb090d0b2fb2b1.pdf