دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
8
28
2017
11
22
مطالعه تزیینات نما و سردر خانههای تاریخی دوران قاجار و پهلوی
20
1
FA
علیرضا
شیخی
0000-0002-7315-4516
استادیار و هیئت علمی گروه صنایع دستی، دانشکده هنرهای کاربردی، دانشگاه هنر، شهرتهران، ایران
ar.sheikhi59@yahoo.com
منیره
نجاری
کارشناسی صنایع دستی موسسه آموزش عالی فردوس- شهر مشهد
monire.najari@gmail.com
هویت ملی و فرهنگی مردم ایران از قدیمالایام بر وجوه زندگی ایشان نمایان بوده که از موارد بارز آن میتوان به تزیینات وابسته به معماری اشاره داشت. این عرصه تجلیگاه اندیشهها و افکار افراد ساکن در این بوم و اقلیم بوده است. خانههای شهرستان مشهد بهعنوان مقر مذهبی ایران، نمونه بارزی ازایندست است. مقاله حاضر قصد دارد بازشناسی تزیینات وابسته به معماری در خانههای محلههای قدیمی این شهر در دوره قاجار و پهلوی را هدف قرار دهد و در پی پاسخ بدین سؤال است که کتیبه و نقش استفادهشده در تزیینات وابسته به معماری خانههای عصر قاجار و پهلوی مشهد، چه فرم و مفهومی دارند؟ رویکرد پژوهش کیفی بوده و در بیان و تفسیر موضوع از روش توصیفی و تحلیلی بهره برده است. لذا انواع کتیبهها و نقوش را دستهبندی فرمی و محتوایی نموده که اساس کار بر مبنای اطلاعات میدانی و عکاسی و البته مطالعات کتابخانهای میباشد. یافتهها حاکی از آن هستند که هنرمندان کاشیکار، گچبر و حجار این خطه از ایران، علیرغم ورود فرنگی مآبی از دوره قاجار و شدت گرفتن آن در دوره پهلوی، ریشه ایرانی- اسلامی را از یاد نبرده و همواره خانهها را مأمنی برای ساکنان آن در نظر گرفتهاند که طبق آیین مسلمانی جز با یاد خداوند متعال امکانپذیر نیست. ورودی خانهها با کلام الهی مزین شده و نمای ساختمانها، فضایی بهشتگونه با نقشمایهها و آیات قرآنی، اسامی ائمه و اشعار ارائه دادهاند. این دو هم برای ساکنان و هم برای رهگذران همواره نام و یاد خدا را ارزانی داشته و فتح و گشایش در امور روزمره را موجب شده است.واژهای کلیدی: قاجار و پهلوی، مشهد، نما و سردر خانه، آرایه.
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137897.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137897_9322cf73f960634cea0b5114979de287.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
8
28
2017
11
22
معرفی و طبقهبندی کتیبههای معماری عهد تیموری
36
21
FA
محمد تقی
آشوری
استادیار و هیات علمی دانشکده هنر های کاربردی دانشگاه هنر شهر تهران - ایران
tagh.ashouri@gmail.com
امیر
مازیار
استادیار و هیات علمی گروه آموزشی فلسفه هنر دانشگاه هنر شهر تهران- ایران
maziar1356@gmail.com
نفیسه
گریوانی
0000-0001-5941-0918
استادیار و هیات علمی گروه فرش دانشکده هنر دانشگاه بیرجند - ایران
gerivani.mail@gmail.com
کتیبه مهمترین عنصر تزئینی در معماری اسلامی است. خط در کتیبههای عهد تیموری به زیور آرایهها آراسته شده تا پیام خود را با ایجاد حس لذت و تأمل، انتقال دهد. هدف اصلی این مقاله، طبقهبندی این کتیبهها بر اساس هدف اولیه اجرای آنها است؛ بنابراین سعی شده به این پرسشها پاسخ داده شود که: انواع کتیبههای معماری تیموری بر اساس اهداف اولیهای که در طراحی آنها نهفته است کداماند؟ ویژگیهای صوری و محتوایی این کتیبهها چیست؟ و تحولات صورت گرفته در آنها چه بوده است؟ روش پژوهش، تاریخی بوده و از رویکرد الگ گرابار در تقسیمبندی تجارب خط در هنر اسلامی استفاده شده است. ارزیابی دادههای تحقیق حاکی از آن است که کتیبههای معماری تیموری را میتوان به سه دسته کتیبههای خواندنی، پوشاننده و تزئینی کوچک تقسیم کرد. مهمترین مشخصههای کتیبهنگاری عهد تیموری، کاربرد کتیبههای مادر و بچه با خط ثلث و کوفی، کاربرد گسترده کتیبههای کوفی بنایی در سطوح بنا، ابداعاتی در خط و ترکیب کتیبههای تزئینی کوچک و کاربرد گسترده دو رنگ آبی لاجوردی و فیروزهای است. نوع خط و ترکیب کلی، از اشکال سادهتر و ابتداییتر اوایل این عهد در سمرقند تا اشکال ظریفتر، پیچیدهتر و منحنیتر اواسط و اواخر آن در ایران متنوع است. وسیعترین سطوح پوشانده شده توسط کتیبههای پوشاننده در بناهای ایجادشده توسط تیمور و الغبیگ به چشم میخورند. محتوای کتیبههای سهگانه شامل آیات و احادیث، عباراتی در ستایش پروردگار و اولیای دین یا در تأکید بر مقام ظلاللهی سلطان بر زمین و فانی بودن دنیای خاکی و اطلاعات احداثیه بنا است..
تیموریان,کتیبه,طبقهبندی,طراحی,محتوا
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137898.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137898_351982008b45c03e9b967f9d35e14420.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
8
28
2017
11
22
نقدِ تجسمی محراب گچبری مسجد ملک زوزن خواف(با تأکید بر نظام نوشتاری کتیبهها)
50
37
FA
کامران
افشار مهاجر
دانشیار دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر- شهر تهران- ایران
k.afsharmohajer@yahoo.com
سودابه
صالحی
استادیار دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه هنر- شهر تهران- ایران
salehis@gmail.com
حمیدرضا
قلیچ خانی
دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه دهلی نو
hr.ghelichkhani@gmail.com
امیر
فرید
دانشجوی دکتر تاریخ تطبیقی تحلیلی هنر اسلامی دانشگاه هنر شهر تهران - ایران
amirfarid110@gmail.com
توجه به آراستن محرابها در نزد مسلمانان و بهویژه ایرانیان دارای ارزش بوده است تا جایی که بسیاری از آنها را میتوان بهمنزلۀ اثری هنری مورد نقد و بررسی قرار دارد. در این پژوهش یکی از این محرابها که مربوط به اواخر دوره سلجوقی است، بسان اثر هنری مورد نقد و تحلیل تجسمی قرار خواهد گرفت. هدف از نقد و بررسی این محراب دریافت الگوهای ساماندهی عناصر بصری، بهویژه نظام نوشتاری در کتیبههای این محراب میباشد. پیگیری این هدف میتواند در راستای فهم مبانی طراحی در آثار تجسمی ایرانی-اسلامی یاریگر باشد. همچنین این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که چه عواملی موجب یکسانسازی عناصر و وحدت در اجزای محراب میشوند؟ برای دستیابی بدین موارد و در راستای نقدی روشمند، پس از معرفی و وصف محراب ملک زوزن، مراحلِ بررسی زمینههای پیدایش اثر و تحلیل تجسمی در عناصر تشکیلدهنده این محراب، انجام خواهد شد تا درنهایت به مرحله ارزیابی این اثر بیانجامد. بر اساس تحلیلی این دادهها میتوان بیان داشت که پیوند عناصر تجسمی در محراب، دارای نظم و تشابه ساختاری با یکدیگر بوده است. همچنین این نظم کلی که بر کل ِصفحه دیده میشود در اجزای کتیبه نیز حکمفرما است و همین مطلب موجی یکپارچگی عناصر محراب میگردد. شیوه نقد در این پژوهش توصیفی - تحلیل بوده و در این راستا، از منابع میدانی و کتابخانهای بهره برده شده است.
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137899.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137899_bfa012e6cee6da964c3bc7021632450c.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
8
28
2017
11
22
پژوهشی بر آرایههای هندسی موجود در نگارههای هفت اورنگ ابراهیم میرزا
68
51
FA
مریم
عظیمی نژاد
0000-0003-4766-0287
دانشجوی کارشناسی ارشد
maryam.aziminezhad@gmail.com
علی رضا
خواجه احمد عطاری
استادیار گروه آموزش صنایع دستی دانشکده صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان- شهر اصفهان- ایران
a.attari@aui.ac.ir
صمد
نجارپور جباری
استادیار و هیات علمی گروه کتابت و نگارگری دانشکده صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان - شهر اصفهان- ایران
s.najarpoor@aui.ac.ir
بهاره
تقوی نژاد
استادیار گروه صنایع دستی دانشکده صنایع دستی دانشگاه هنر اصفهان- شهر اصفهان- ایران
b.taghavinejad@aui.ac.ir
نقوش تزئینی در هنرهای اسلامی ازجمله معماری، کتابآرایی و نگارگری کاربرد دارند. در نگارگری ایرانی شاهد بروز عناصر تزئینی بهعنوان عوامل تکمیلی طرح هستیم. این عناصر جایگاه مهمی در ارتقای شکوه و جلوه بصری نقاشی ایرانی دارند. حضور آرایههای تزئینی برای منقش ساختن سطوح، بهویژه در نگارگری دوره تیموری و صفوی متداول بوده است. از نسخههای مصور ممتاز دوره صفوی، میتوان به هفتاورنگ جامی موزه فریر واشنگتن که در کارگاه سلطنتی ابراهیم میرزای صفوی تدوین و مصور شده، اشاره کرد. این نسخه، سرشار از آرایهها و نقوش تزئینی است. از شاخصترین نقوش تزئینی آن میتوان به گرههای هندسی اشاره کرد که در بیشتر سطوح نگارههای آن به چشم میخورند. این مقاله باهدف معرفی و شناخت تزئینات هندسی نگارههای هفتاورنگ ابراهیم میرزا، آنالیز خطی و ارائه تقسیمبندی این آرایهها، نحوهی کاربرد آنها در بخشهای مختلف از حیث نوع و تکنیک انجام شده است. روش یافتهاندوزی با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته است که به روش تحلیلی- تطبیقی، به بررسی دادههای بهدستآمده از نمونههای مطالعاتی میپردازد. بر این مبنا پرسشهای زیر مطرح است؛- گرههای هندسی موجود در نگارههای هفتاورنگ جامی چه ویژگیهایی دارند؟- کاربرد و شیوههای اجرایی گره هندسی در نگارههای هفتاورنگ جامی چگونه است؟نتایج حاصل از بررسی نگارههای هفتاورنگ ابراهیم میرزا، حاکی از آن است که کاربرد نقوش هندسی در قالبهای کاشیکاری، آجرکاری و گرهچینی چوبی نمود بیشتری داشته و بیشترین گرهها، گرههایی بر پایه عدد مبنای شش و هشت است. این گرهها غالباً در سطوح ایوان، کف و دیوارهای جانبی بنا و همچنین در قالب گرهچینی و بهعنوان حفاظ باغ، در و پنجره استفاده شده است.
نگارگری,هفتاورنگ,آرایههای تزئینی,گره هندسی
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137900.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137900_e07429f6bdce1d2b0b2c2efe547526ff.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
8
28
2017
11
22
حضور رنگ در بیان اهمیت سطوح و نماهای معماری (سنجش نسبت سطوح رنگی معقلیها در نماسازیهای بیرونی مدرسه غیاثیه خرگرد)
88
69
FA
اصغر
جوانی
دانشیار دانشگاه هنر اصفهان- شهر اصفهان- ایران
a.javani@aui.ac.ar
قباد
کیانمهر
دانشیار دانشگاه هنر اصفهان- شهر اصفهان- ایران
q.kiyanmehr@aui.ac.ir
فروغ
مهیار
استاد یار دانشگاه هنر اصفهان- شهر اصفهان- ایران
f.mahyar@aui.ac.ir
سید علی اکبر
سیدی
0000-0003-3337-3252
دانشجوی دکتری دانشگاه هنر اصفهان- شهر اصفهان- ایران
seyyedi@shirazu.ac.ir
رنگ یکی از سریعترین روشهای انتقال پیام و معانی است. معماری ایرانی همواره از رنگ این عنصر مهم تجسمی سود برده است. معماری تیموری را میتوان سمبل استفاده از رنگهای متنوع دانست که به شیوههای مختلف از آن استفاده کرده است. در اکثر نماسازیهای معقلی در معماری تیموری از رنگهای فیروزهای و لاجورد در کنار زرد آجری و در تضاد با آن استفادهشده است. اکنون این سؤال مطرح است که: چه رابطهای میان اهمیت نمای موردنظر و نسبت سطوح رنگی بکار گرفتهشده در هر نما وجود دارد؟ هدف این پژوهش بیان رابطهای است که بین مقدار استفاده از سطوح رنگی و موقعیت مکانی نمای معماری، در مدرسه غیاثیه خرگرد وجود دارد. به نظر میرسد استفاده از رنگ و مقدار آن در این تزیینات، بستگی به اهمیت و موقعیت مکان مورد تزیین دارد. به عبارتی هرچه سطح مورد تزیین بیشتر در معرض دید عموم بوده، اهمیت بیشتری داشته است. در این تحقیق معقلیهای موجود در سطوح تزیینی پیرامون مدرسه غیاثیه خرگرد موردسنجش قرارگرفته و نسبت سطوح مختلف هر رنگ بهوسیله شمارش (Pixel) های مربوط به آن در (Image) طراحیشده توسط رایانه، اندازهگیری و محاسبهشده است. روش تحقیق میدانی و مبتنی بر نتایج حاصل از سنجشهای کمی است که از طریق بازطراحی نقوش اصیل بنا و محاسبه (Pixel) ها در هریک از سطوح رنگی با نرمافزارهای گرافیکی موجود به انجام میرسد.[1] جامعه آماری شامل تمام طرحهای معقلی است که در سطوح پیرامونی مدرسه غیاثیه خرگرد موجود است. نتایج نشان میدهد افزایش سطوح رنگی نسبت به رنگ آجری زمینه، با افزایش اهمیت نمای مورد تزیین رابطه مستقیم دارد. بهعنوانمثال: حضور رنگ در ورودی اصلی به مجموعه بیشتر از نماهای تزیینی در وجوه دیگر است. نمای قبله از این حیث در رتبه دوم قرارگرفته و وجوه شرقی و غربی بنا، از کمترین مقدار رنگ بهره بردهاند.
سنجش نسبت سطوح رنگی,تزیینات معقلی,موقعیت مکانی,مدرسه غیاثیه خرگرد,دوره تیموری
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137901.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137901_fa3d42d2329daae42c630dae5006e27d.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
8
28
2017
11
22
منصور و میرمصور، تصحیح یک اشتباه تاریخی
106
89
FA
غلامرضا
هاشمی
0000-0002-5597-1467
استادیار و هیات علمی دانشگاه هنر اصفهان- شهر اصفهان- ایران
gh.hashemi@aui.ac.ir
ثبت و نگارش تاریخ هنر ایران بهواسطه عوامل مختلف همواره دچار فرازوفرودهایی بوده است. یکی از دورههایی که بهواسطه توجه به هنر و هنرمندان و ثبتاحوال و آثار آنان، از شهرتی خاص برخوردار است دوره صفویه است. در این دوره برخی از مورخان در ذیل آثارشان، قسمتی را به معرفی هنرمندان اختصاص داده و برخی نیز متونی اختصاصی در مورد هنرمندان نوشتهاند. پرسشی که این مقاله در پی پاسخ به آن بوده این است که آیا استاد منصور نقاش همان منصور بدخشانی یا ترمذی یا میرمصور، نقاش معروف دوره صفویه است؟ چه دلایلی برای اثبات یا رد یکی بودن این دو نام وجود دارد؟ هویت واقعی منصور نقاش چیست؟ هدف این مقاله بررسی اسناد تاریخی مرتبط با نقاشان دوره تیموری و صفوی و نقد درونی آنها جهت رفع ابهام در خصوص منصور، نقاش مکتب هرات و میرمصور نقاش مکتب تبریز و نیز بررسی آثار آنان از منظر سبکشناسی است تا از این طریق دلایلی برای تفاوت این دو نقاش ارائه شود. روش تحقیق بر اساس ماهیت و روش، تاریخی و توصیفی- تحلیلی است و شیوه گردآوری مطالب، کتابخانهای بوده است. بر اساس نتایج این تحقیق، آنچه قاضی احمد قمی در گلستان هنر، با عنوان منصور میرمصور معرفی میکند، با منصور، نقاش و هنرمند دربار ابوسعید در هرات، متفاوت بوده و برخی محققان معاصر بر مبنای گفته قاضی احمد، بهاشتباه هر دو را یکی دانسته و در مواردی حتی شاه مظفر و میر سید علی را فرزندان منصور دانستهاند، درحالیکه تفاوت تاریخی، توجه به شخصیت شاخصی مثل بهزاد و تفاوت آثار این دو نقاش ازنظر سبکشناسی، بر یکی نبودن منصور و میرمصور دلالت دارد. تفاوت آثار آنها در مواردی همچون ترکیببندیها، نوع خطوط و رنگها، نوع کلاه و پوشاک، پیکرهها، منظره سازی بهوضوح قابلمشاهده است.
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137896.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137896_f72326729a6633a8167b5f035b85c2b7.pdf