دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
6
20
2015
11
22
واکاوی مناسبات اجتماعی( اهل فتی و جوانمردی) در تزیینات مسجد جامع تیموری روستای ازقد شهرستان مشهد
24
11
FA
علیرضا
شیخی
0000-0002-7315-4516
دانشگاه هنر، تهران، ایران
ar.sheikhi59@yahoo.com
احمد
تندی
دانشگاه هنر، تهران، ایران
tondi@art.ac.ir
چکیده: بنابر شواهد تاریخی و اسناد، مسجد جامع ازقد از جمله مساجد روستایی بجایمانده از دوره شاهرخ تیموری در خطه مشهد است که تزیینات چوبی، سنگی و نقاشی خاص آن، نوشتار حاضر را موجب شده است. مقاله در پی آنست که به معرفی مسجد و تزیینات وابسته به معماری آن اهتمام ورزیده، کاربری بنا را مورد مطالعه قرار دهد و با تحلیل کتیبه ها و نقوش تصویری شکل گرفته بر چوب، سنگ و نقاشی این فرضیه را مطرح کند که اهل فتیان و جوانمردان- از گروه های قدرتمند اجتماعی خراسان در قرن 9 هجری - با توجه به سیاست های حکومتی شاهرخ تیموری بر آثار تزیینی این بنا تاثیر گذار بوده و توانسته اند خط و مشی فکریشان را به شکل نگاره و خط در قالبی هنرمندانه و زیرکانه بیان نمایند. تزیینات چوبی شامل دَرِ منبتکاری با نقوش و مفاهیم بکاررفته روی آن در واقع میتواند مکمل کتیبههای نقشبسته بر ستون های داخل مسجد باشد. در دو کتیبه، حامی ساخت مسجد خواجه علی ازقدی ذکر شده که ساخت آن به سالهای 833 و 834 هجری قمری برمیگردد. تحلیل کتیبههای مسجد، در انواع تاریخی، اجتماعی، مذهبی و ثنایی صورت پذیرفته است. بررسی کاربری بنا به این نتیجه منجر شد که علیرغم نظر کارشناسان میراث فرهنگی مشهدبا عنایت به کتیبههای موجود، از ابتدا کاربری مسجد داشته است. تزیینات چوبی شامل منبت عناصر تصویری و کتیبه بر دَرِ ورودی و ستون های داخلی، تزیینات سنگی در پایه ستونها و کتیبههای حکاکی بر آنها نقش شده و نقاشی در قالب کتیبه، پاطاق هشتی ورودی را آراسته است. نقوش و اعداد بهکاررفته در عناصر مختلف آثار تزیینی وابسته به معماری از جمله گلهای چند پَری، شمسه، ترنج، سواستیکا و سرو نمادهایی هستند که احتمالا در روزگار خود قابلیت فهم وخوانش داشته و نشان از وجود گروههای اجتماعی بویژه اهل فتی دارد که مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. مکمل این فرضیه، استفاده از عبارات، اصطلاحات و واژگانی است که در کتیبه های ستون روبروی محراب، همچنین پایه سنگی ستون های داخلی مسجد حَک بوده و نشان از آیین فتیان و جوانمردی دارد. علاوه بر این، نقوش حکاکی بر چوب، سنگ و تنوع فرم ستونها و پایهستونها، زیبایی این بنای ساده روستایی را دوچندان نموده است.رویکرد تحقیق کیفی به روش شمایلنگاشتی است که سعی شده است معانی مستتر در کتیبهها و آرایههای منقوش در مسجد مورد بررسی و مطالعه قرار گیرند. روش کلی تحقیق توصیفی، تحلیلی و تاریخی بوده و جمعآوری اطلاعات بر اسناد کتابخانهای و پژوهشهای میدانی استوار است. لازم به یادآوری است تمامی تصاویر توسط نگارنده عکاسی شده است.
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137746.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137746_f5ab898548b8bd217e4a172cd4216a8b.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
6
20
2015
11
22
تبیین و ارزیابی شاخصهای موثر در هـویت شهری (نمونه موردی محله نوغان در شهر مشهد)
42
25
FA
غلامرضا
لطیفی
دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
latifi@gmail.com
قاسم
فیضی چشمه گلی
دانشگاه علامه طباطبایی، تهران
gh.f7070@yahoo.com
راحله
باجلال
دانشگاه بینالمللی امام رضا(ع)، مشهد
rahele@gmail.com
چکیده شهرها و فضاهای شهری سوای از استقلال، از شخصیت و هویت ویژه ای برخوردار بوده و می باشند. درحالیکه آنچه از اغلب شهرهای کنونی ما در ذهن عموم شکل گرفته است جز مجموعه ای از ساختمانهایبلند، پارک ها و خیابانها نیست. شهر جایی است که تعاملاتشهری در آن به وقوع می پیوندد و مردم حسشهروندی نسبت به شهر خود دارند. به عبارتی آنچه شهر را می سازد، ساختمانهای عظیم و پارک ها نیستند بلکه مردم خودِ شهرند که با تمام سلایق و ویژگیهای منحصربهفردشان و در حقیقت هویتشهری و شهروندیشان، شهر را می سازند. با توجه به اهمیت موضوع هویت در زندگی انسان و رابطه دوسویه بین هویت انسان و آثار آن و همچنین تایید و تأکید اکثر صاحبنظران مسائل شهری بر این موضوع، تاکنون به طور جدی به آن پرداخته نشده است در حالیکه اهمیت موضوع طلب می نماید که هویت شهرها به عنوان مهم ترین عامل تعادل روحی– روانی شهروندان، مورد توجه مدیریت شهری واقع گردد. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی شاخصهای مؤثر بر هویتشهری در سطح محلات و ارائه راهکارهایی در راستای ارتقاء هرچه بیشتر این شاخص ها میباشد. این شاخص ها را در غالب زیر مؤلفههای کالبدی، عملکردی و ادراکی دسته بندی می شوند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی– تحلیلی بوده که اطلاعات مورد نیاز از دو روش اسنادی و مشاهدات میدانی جمع آوری شده و به منظور تحلیل اطلاعات از روش همبستگی دو متغیره استفادهشده است. براساس یافته ها و نتایج تحقیق از دیدگاه ساکنان محله نوغان ابتدا مؤلفه آدابورسوم– شخصیت(0.742) و به ترتیب مؤلفههای الگوی ساختوساز– حس تعلق(0.684) و شخصیت– خاطرهانگیزی(0.606) در اولویت دوم و سوم در ارتقا هویت یک محله تأثیر بسزایی دارند. همچنین از دیدگاه کارشناسان متخصص مؤلفههای حس تعلق، خاطرهانگیزی، امنیت به جهت بهبود و ارتقاء هویت یک محله باید بدین مؤلفه ها توجه نمود. کلیدواژهها: هویت شهری، کالبدشهر، هویت محله، محله نوغان
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137747.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137747_d453f2bf7bb64ce4c359957cd84c18db.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
6
20
2015
11
22
بررسی تاریخی مسجد شاه مشهد
56
43
FA
ندا
میرزائی
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد سمنان، گروه معماری، سمنان، ایران.
mirzaie.neda@gmail.com
سعید
خاقانی
دانشکده معماری، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران
khaghanisaeid@gmail.com
معماری ایرانی که در قرن هشتم هجری بر اساس فرم و ساختمان سلجوقی بنیان نهاده شده بود در دوران تیموری دارای مقیاس بزرگ تر و شکوه بیشتری گردید. با سلطنت شاهرخ آثار تاریخی بسیار ارزشمندی ساخته شد. او و همسرش سلطان شاهرخ تیموری، نوعی رنسانس فرهنگی، از طریق صرف حمایت خود از هنر و جذب هنرمندان، معماران، فیلسوفان و شاعران به دربار خود بهوجود آوردند. وجود بارگاه امام رضا (ع) در مشهد و نزدیکی به هرات موجب شد تا این شهردر این دوران مورد توجه قرار گیرد و آثار تاریخی بسیاری مانند مسجد گوهر شاد،مدرسه دودر،مدرسه بالاسر، دارلحفاظ و دارالسیاده در جنوب و باختر مقبره امام رضا(ع) احداث گردید.مسجد شاه یا مسجد 72 تن ، یکی از آثار با شکوه دوره تیموری در مشهد است که در جنوب غربی مسجد گوهرشاد و در امتداد بازار زنجیر سابق واقع شده است. در سال های اخیر بعد از کشف چند سنگ قبر در زیر گنبد احتمال اینکه این بنا از ابتدا آرامگاه بوده و به غلط تحت عنوان مسجد معروف شده است تقویت گردید و مقالاتی نیز مبنی بر تایید مقبره بودن این بنا به چاپ رسید. اما با توجه به تغییرات این بنا در دوره های مختلف ، تغییر اسم آن از مقبره به مسجد جای بحث دارد. امروز نه تنها در کارکرد و ماهیت این بنا بلکه در مورد تاریخ ساخت ، بانی و سازنده و .... آن نیز اختلاف نظر بسیار است . نگارنده تلاش دارد تا در این مقاله با بررسی اسناد تاریخی و کتیبه های موجود در بنا به این ابهامات پاسخ دهد.آنچه در نهایت نتیجه گرفته شد بیان کننده این مساله است که این بنا را می توان از جمله مساجد آرامگاهی دوران تیموری نامید که هر دو کاربری را با هم ترکیب نموده است.
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137748.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137748_847fb395eaf4ae5801db742f186aab66.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
6
20
2015
11
22
بررسی نقوش پارچههای سامانی
74
57
FA
عارفه سادات
حکم آبادی
دانشگاه تربیت مدرس
ariii.hokmabadi@yahoo.com
محمد
خزایی
دانشگاه تربیت مدرس
mohamad.khazaei@gmail.com
سید ابوتراب
احمدپناه
دانشگاه تربیت مدرس
ahmadp_a@modares.ac.ir
از قرن سوم تا پنجم هجری ایرانیان خالق آثار غنی و گرانبهایی بودند؛ دورانی که آن را رنسانس ایرانی نامیدهاند. بازهی زمانی مورد مطالعه در این پژوهش، دوران سامانی میباشد. خراسان بزرگ در دورهی سامانی مرکز فرهنگ ایران به شمار میآمد و سامانیانی که خود کانون عمدهی نوزایی ایران بودند، به همراهی یکدیگر تمدنی را رقم زدند که سیمای فرهنگ ایرانیان ماندگار شد. در این دوران هنر پیشرفت چشمگیری داشت و شکوفایی پارچهبافی را در خراسان و بهویژه در نیشابور به همراه داشت.هدف از انجام این تحقیق بررسی نقوش پارچه در این دورهی تاریخی و شناساندن قسمت کوچکی از فرهنگ غنی ایرانیان میباشد.سوالات این پژوهش شامل:1)ویژگیهای نقوش پارچههای مورد استفاده در دورهی سامانی چگونه بودهاند؟ 2) تلفیق دو فرهنگ اسلامی و ایرانی چه تاثیری در نقوش پارچههای این دوره داشته است؟ 3) کاربرد پارچههای منقوش مصرفی این دوره چه مواردی بوده است؟روش تحقیق به صورت تاریخی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانهای صورت گرفته است. تعداد 2نمونه از پارچههای سامانی،14نمونه از آثار سفالی برجای مانده از دوران سامانی، یک مورد پارچه و نیز 6نمونه از دیوارنگارههای دوران سغدی و یک نمونه پارچه، در جهت بررسی پارچههای دوران سامانی مورد بررسی قرارگرفته و نقوش بر اساس نوع انسانی، حیوانی و گیاهی طبقه بندی شدهاند. نتایج حاکی از آن است که در دورهی سامانی عنصر قرینه در نقوش، حضور پررنگتر نقوش هندسی و گیاهی و سپس نقوش جانوری و انسانی، حضور نقش گیاهی اسلیمی، استفاده از عنصر درخت زندگی در ترکیب با نقوش حیوانی، تقابل نقوش حیوانی، ترسیم نقوش حیوانی و انسانی از روبهرو، استفاده از خط کوفی، اهمیت به حاشیهی پارچه و همچنین تاثیر و تداوم پارچهبافی دوران ساسانی را شاهد هستیم.
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137749.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137749_7929340c3ab6a54c1e639230c9fe4621.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
6
20
2015
11
22
بررسی کتیبۀ و درخت سخنگو در هنر فلزکاری خراسان (سده های 6 و 7 ق/ 12 و 13 م.)
96
75
FA
حسین
کمندلو
دانشکده هنر، دانشگاه سمنان، شهر سمنان
h.kamandlou@semnan.ac.ir
محمدعلی
رجبی
دانشگاه شاهد، شهر تهران، استان تهران
m.arajabi@yahoo.com
اغلب نقشمایه های سنتی ریشه در فرهنگ ها، باورهای مذهبی و یا داستان های اساطیری دارند که با گذر از صافی ذهن طراحان، بر روی انواع هنرهای صناعی اجرا می شوند. درخت سخنگو نقشی است که از ترکیب صور انسانی و جانوری با نقوش گیاهی شکل یافته است. در اغلب کتاب هایی که جغرافیدانان مسلمان تالیف کرده اند، به درخت یا جزیره واق در نواحی شرقی همچون چین و هند اشاره شده است. با اینحال برخی از محققین بر این اعتقادند که پس از فتح قسمتی از هند به دست حاکمان غزنوی این نقش بواسطۀ اندیشمندان ایرانی همچون ابوریحان بیرونی و ابوالقاسم فردوسی وارد هنر تزیینی ایران شده، زیرا با ورود اسلام به ایران و تحریم صورتگری طراحان نقوش سنتی در جستجوی راهی برای نمایش صور انسانی و جانوری بوده اند.اولین بار درخت سخنگو در هنر فلزکاری قرون 6 و 7 ق/ 12 و 13 م. مورد استفاده قرار گرفت، سوال اصلی تحقیق این است که درخت سخنگو در آثار فلزی سده های میانه به چه صورت هایی بکار رفته است؟ هدف از انجام تحقیق مشاهدۀ انواع صورت های درخت سخنگو در هنر فلزکاری ایران در سده های میانه است. روش تحقیق در این نوشتار به صورت توصیفی – تحلیلی است و شیوۀ گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. پس از طبقه بندی و تحلیل آثار موجود می توان گفت نقش درخت و کتیبۀ سخنگو ریشه در هنرهای تزیینی هند داشته و در سده های 6 و 7 ق/ 12 و 13 م. از طریق هنرمندان خراسانی وارد ایران شده است.
درخت سخنگو,کتیبه,فلزکاری,شاهنامه فردوسی,خراسان
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137750.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137750_758cc219f5735d3f4ea550f57a474f13.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
6
20
2015
11
22
سکه شناسی در دوران شاه سلطان حسین بایقرا در محدوده تاریخی خراسان بزرگ
108
97
FA
عابد
تقوی
0000-0002-9324-7170
دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
abedtaghavi@gmail.com
احمد
نیک گفتار
سرپرست کاوش های پایگاه میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس
arghiyan1362@gmail.com
بیتردید، دوره حکمرانی سلطان حسینبایقرا(875-912هـ.ق)، را میبایست عصر شکوه هنر و ادب عصر تیموری بهشمار آورد. در طی حکومت وی، شهر هرات- تختگاه سلطان حسین بایقرا، به مهمترین کانون هنر و ادب عصر تیموری تبدیل شد.پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی و تمرکز بر مسکوکات ضرب شده در حکومت سلطان حسینبایقرا، تلاشنموده به تحولات اجتماعی-فرهنگی در اواخر دوره تیموری بپردازد.نتایج این تحقیق نشانمیدهد، اوزان و عیار سکههای عصر سلطانحسینبایقرا با توجه بهعدم ثبات سیاسی و فقدان قدرت سیاسی در مرکز و پیامد آن کاهش اقتدار اقتصادی همواره دستخوش تغییرات بوده است. دراین میان، برخی از سکهها که در منطقه استراباد و هرات ضرب گردیده بهدلیل وجود ثبات در مرکزیت سیاسی و مذهبی، از لحاظ نقوش، عیار و وزن، از کیفیت بسیار بالایی برخوردار بودهاند. از مطالعه شعائر موجود بر روی سکههای این دوره میتوان دریافت که مذهب رایج، تسنن(فرقه حنفی) بوده و همپای آن در منطقه استراباد تشیع از نفوذ بیشتری برخوردار بوده است؛چراکه تعداد زیادی از سکههای ضربشده در این شهر، مزین به شعائر مذهب شیعه است.
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137744.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137744_92489771eae115dd8c363705661a5031.pdf
دانشگاه بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
پژوهشنامه خراسان بزرگ
2251-6131
2717-1671
6
20
2015
11
22
تپه های أنبَزَک: نویافته هایی از دوران هخامنشی و اشکانی در شرق خراسان (ایران)؛ تربت جام
122
109
FA
جواد
خدادوست
0009-0001-7024-9907
دانشگاه مازندران. بابلسر. ایران
javad.khodadoost@gmail.com
سیدرسول
موسوی حاجی
دانشگاه مازندران. بابلسر ایران
شهین
پورعلی یاری
دانشگاه مازندران. بابلسر. ایران
علی اصغر
محمودی نسب
دانشگاه مازندران. بابلسر. ایران
دشت جام از جمله دشتهای حاصلخیر استان خراسان رضوی است که به سبب وجود سه حوزه آبریز کشفرود، جامرود و هریرود، شاهد استقرارهای مهمی در دوران متخلف بوده است. در سال 1391 خورشیدی، در جریان یک بررسی باستانشناختی در این دشت (توسط نگارندگان)، دو تپه معروف به أنبَزَک شناسایی شد و با مطالعه سفالهای گردآوری شده از سطح آنها مشخص گردید که قدمت هر دو تپه به دوران هخامنشی و اشکانی میرسد. شناسایی این دو تپه و گاهنگاری نسبی آنها در شرق خراسان بسیار حائز اهمیت است؛ چرا که تا کنون محوطه خاصی در ارتباط با این دوران (بهویژه دوره هخامنشی) معرفی نگردیده و پژوهش حاضر به عنوان یک گام مقدماتی در این زمینه به شمار میرود. در این که پژوهش که با رویکرد توصیفی و تحلیلی و با استناد به دادههای میدانی و کتابخانهای تنظیم گردیده است، پس از ثبت ویژگیهای توپوگرافی تپهها، از سطح هر دو تپه چند قطعه سفال و لبه یک ظرف سنگی جمعآوری شده و پس از انتقال به پایگاه میراث فرهنگی، مطالعه و بررسی بر روی این قطعات آغاز گردید. در این فرآیند، مهمترین اقدام، ثبت و ضبط تمامی اطلاعات از یافتههای فرهنگی بود. بنابراین بررسی آماری متغیرهای گوناگون، طراحی، مقایسه و در نهایت تاریخگذاری نسبی آنها به دقت انجام گرفته است.
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137745.html
https://jgk.imamreza.ac.ir/article_137745_b1fbf77c0ff7565af078c3875d725874.pdf